ابو عبد الله صادق (ع) گفت: هركس زن جوانى را شوهر دهد و يا مرد بىهمسرى را به همسر برساند، از جمله كسانى است كه خداوند- عز و جل- با نظر رحمت به او خواهد نگريست.
گزيده كافى، ج5، ص: 6
عبد السلام بن صالح هروى: از ابوالحسن الرضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: رحمت خدا بر آن بنده اى كه امر ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا گيرد و آنها را به مردم بياموزد؛ زيرا اگر مردم زيبايي هاى سخن ما را بدانند، بى گمان از ما پيروى مي كردند.
رسول خدا (ص) فرمود بدرستى كه خداى عز و جل اى امت بيست و چهار چيز را براى شما بد داشته و شما را از آن بازداشته،
بازى در نماز را براى شما بد داشته،
منت نهادن در صدقه را بد داشته،
خنديدن در گورستان را بد داشته،
سركشى در خانه هاى مردم را بد داشته،
نگاه بعورت همسران را بد داشته، فرمود سبب كورى مىشود،
سخن گفتن در حال جماع را بد داشته، فرمود سبب گنگى فرزند مىشود،
خواب پيش از نماز عشاء را بد داشته،
سرگذشت گفتن پس از نماز عشاء را بد داشته،
غسل كردن زير آسمان را بىلنگ بد داشته،
جماع زير آسمان را بىساتر بد داشته،
در آمدن در آب رودخانه ها را بىلنگ بد داشته،فرمود در رودخانه ها آبادكنندگان و ساكنينى از فرشتگان هستند،
در آمدن در گرمابه ها را بىلنگ بد داشته
سخن گفتن ميان اذان و اقامه در نماز صبح را تا پس از اداى نماز بد داشته،
سوار شدن دريا را در موقع كولاك بد داشته،
خوابيدن در پشت بامى را كه محجر ندارد بد داشته، فرمود كسى كه در پشت بام بىمحجر بخوابد براى حفظ او مسئوليتى نيست،
بد داشته كه يك مرد در يك خانه تنها بخوابد،
بد داشته كه مرد بر زن حائض خود در آيد، اگر در آمد و فرزند مبتلاى خوره يا پيسى شد جز خود را سرزنش نكند
و بد داشته كه مردى محتلم شده تا غسل نكند با زن خود جماع كند، اگر چنين كرد و فرزند ديوانه در آمد جز خود كسيرا سرزنش نكند
و بد داشته كه كسى كه با مبتلاى بخوره سخن گويد مگر آن كه ميان آنها يك ذراع فاصله باشد، فرمود از كس خوره دارد بگريز چنانچه از شير ميگريزى،
بد داشت شاشيدن بر كنار آب روان را، بد داشت كه كسى زير درختى كه ميوه دارد تغوط كند،
بد داشت كه كسى ايستاده نعلين بپوشد؛
بد داشت بىروشنائى در خانه تاريك درآيد،
بد داشت كسى در جاى نماز خود بدمد و فوت كند.
الخصال / ترجمه كمرهاى، ج2، ص: 298
حضرت زين العابدين در رساله حقوق مي فرمايند :
و أما حق زير دست زناشوئى تو كه همسر تو است اينست كه بدانى
خدا او را آرامش جان و راحت باش توان و انيس و نگهدار تو ساخته
و نيز هر كدام از شما زن و شوهر بايد بنعمت وجود همسرش حمد كند
و بداند كه اين نعمت خدا است كه باو داده،
و لازمست كه با نعمت خدا خوشرفتارى كندو آن را گرامى دارد و با او بسازد،
و گر چه حق تو بر زنت سختتر و طاعت تو بر او لازمتر است نسبت بهر خواه و نخواه تو تا آنجا كه گناه نباشد ولى آن زن هم حق دلنوازى و انس و حفظ مقام آسايش در دامن او را دارد براى كاميابى و لذتجوئى كه بايد انجام شود و اين خود حق بزرگى است. و لا قوة الا باللَّه.
تحف العقول / ترجمه كمرهاى، متن، ص: 269
امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كند كه فرمود:
خداوند عزّ و جل مى فرمايد:
قسم به عزت و جلالم و بزرگى و عظمت و نور و برترى و به جايگاه بلندم،
هيچ بنده اى خواست خود را بر خواست من مقدم نكند؛
مگر اينكه كارش را پريشان كنم،
و دنيايش را درهم سازم
و دلش را به آن مشغول نمايم،
و از آن به او ندهم مگر آنچه را برايش مقدّر كرده ام،
قسم به عزت و جلال و بزرگى و عظمت و نور و برترى و بلندى مقام و جايگاهم،
هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خود مقدّم نكند
مگر اينكه ملائكه من از او محافظت كنند،
و آسمانها و زمين را متكفل روزى او سازم،
و از پس تجارت و سودجوئى هر تاجرى من پشتيبان او هستم
و دنيا بر خلاف انتظارش به آستان بوسى او آيد.
بحارالانوار جلد۷۳
حضرت مهدي عجل الله مي فرمايند : دختر رسول خدا (سلام الله عليها) براي من الگويي نيكوست
بپرهيز از مشورت و كنگاش با زنها، زيرا انديشه ايشان رو به ناتوانى و تصميمشان رو به سستى است، و با حجاب و پوشاندن چشمهاى آنها را از ديدار باز دار (مگذار بيرون رفته چشمشان بر مردم افتد) زيرا سخت گرفتن حجاب (پوشيدگى و آراستگى) براى ايشان پاينده تر است (هر چند در حجاب باشند از تباهكاريها محفوظند) و بيرون رفتن اينان بدتر نيست از آوردن تو كسي را كه از جهت ايشان اعتماد و اطمينانى باو نمىباشد (خواه مرد يا زن، زيرا گاهى فساد آوردن بعضى از مردم به خانه بيش از بيرون شدن زنان است، و گاهى فساد آمدن بعضى از زنان نزد ايشان بيش از مردان است) و اگر مىتوانى كارى كن كه غير ترا نشناسند، و مسلّط مكن زن را بآنچه باو مربوط نيست، زيرا زن (چون) گياهى است خوشبو نه كار فرما (پس او را از انجام امور باز دار) و در گرامى داشتن او از آنچه مربوط باو است تجاوز مكن، و او را بطمع مينداز كه شفاعت ديگرى كند، و بپرهيز از اظهار غيرت و بدگمانى در جائيكه نبايد غيرت بكار برد (در باره زن پاكدامن بد گمان و به اندك چيزى آشفته مشو) زيرا اين كار زن درست را به نادرستى، و زنى را كه (از ناشايسته) آراسته است بدو دلى و انديشه (در آن كار) وامىدارد (زنى كه بكار ناشايسته اهميّت دهد بر اثر نسبت دادن ارتكاب آن در نظر او آسان شود و ممكن است آنرا بجا آورد)
ترجمه و شرح نهج البلاغة (فيض الإسلام)، ج5، ص: 940
امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:
علم به تعلم نيست بلكه نورى است كه از طرف خداوند بر دلها مىتابد، اينك اگر طالب علم هستى ابتداء از خود
حقيقت عبوديت را بخواه، علم را براى عمل طلب كن و از خداوند بخواه تا فهم شما را زياد كند.
به سه چيز مىتوان حقيقت عبوديت را دريافت.
يكى اينكه بندگان آنچه را كه خداوند به آنها بخشيده است ملك خود ندانند، زيرا بندگان خدا مالك نيستند و هر چه دارند از خدا مىباشد و هر جا خدا امر كند بايد خرج كنند.
دوم اينكه بنده اى هرگز قدرت ندارد با فكر و انديشه خود كارهاى خود را اداره كند،
سوم اينكه هر چه خداوند به او امر كرده و يا از آن نهى نموده است به كار گيرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند.
هر گاه بنده اى چيزى را ملك خود نداند مال را انفاق مىكند.
هر گاه بنده اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد كه با عقل و تدبيرش نمىتواند امور خود را آن طور كه هست اداره كند، گرفتارىهاى دنيا و مصائب آن بر او گوارا مىگردد،
هر گاه بنده اى به اوامر و نواحى خداوند گردن گذارد ديگر با مردم جدال و مناقشه نمىكند و آنها را آزار نمىدهد.
هر وقت كه آدميان به اين سه خصلت عمل كردند و مورد لطف و اكرام خداوند قرار گرفتند دنيا در نظر آنها كوچك مىشود و شيطان و مردم نمىتوانند بر آنها سلطه پيدا كنند و دنبال جمع كردن مال و تكاثر و تفاخر نمىروند، و قصد رياست بر مردم و طلب عزّت ندارند و اوقات خود را به هدر نمىدهند.
اين اوصاف نخستين درجه پرهيزكاران است.
بحارالانوار جلد۱صفحه ۲۲۴تا۲۲۶