بپرهيز از مشورت و كنگاش با زنها، زيرا انديشه ايشان رو به ناتوانى و تصميمشان رو به سستى است، و با حجاب و پوشاندن چشمهاى آنها را از ديدار باز دار (مگذار بيرون رفته چشمشان بر مردم افتد) زيرا سخت گرفتن حجاب (پوشيدگى و آراستگى) براى ايشان پاينده تر است (هر چند در حجاب باشند از تباهكاريها محفوظند) و بيرون رفتن اينان بدتر نيست از آوردن تو كسي را كه از جهت ايشان اعتماد و اطمينانى باو نمىباشد (خواه مرد يا زن، زيرا گاهى فساد آوردن بعضى از مردم به خانه بيش از بيرون شدن زنان است، و گاهى فساد آمدن بعضى از زنان نزد ايشان بيش از مردان است) و اگر مىتوانى كارى كن كه غير ترا نشناسند، و مسلّط مكن زن را بآنچه باو مربوط نيست، زيرا زن (چون) گياهى است خوشبو نه كار فرما (پس او را از انجام امور باز دار) و در گرامى داشتن او از آنچه مربوط باو است تجاوز مكن، و او را بطمع مينداز كه شفاعت ديگرى كند، و بپرهيز از اظهار غيرت و بدگمانى در جائيكه نبايد غيرت بكار برد (در باره زن پاكدامن بد گمان و به اندك چيزى آشفته مشو) زيرا اين كار زن درست را به نادرستى، و زنى را كه (از ناشايسته) آراسته است بدو دلى و انديشه (در آن كار) وامىدارد (زنى كه بكار ناشايسته اهميّت دهد بر اثر نسبت دادن ارتكاب آن در نظر او آسان شود و ممكن است آنرا بجا آورد)
ترجمه و شرح نهج البلاغة (فيض الإسلام)، ج5، ص: 940