وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴿۱۹﴾
و همچون كساني كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به خود فراموشي گرفتار كرد نباشيد، و آنها فاسق و گنهكارند.(۱۹)
سوره ۵۹: الحشر - جزء ۲۸
شيخ صدوق
ولادت
محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى، مشهور به«شيخ صدوق»، در سال 305 هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، در شهرقم ديده به جهان گشود.(سالهاى 306 و 307 نيز براى ولادت شيخ ذكر شده است)
ولادت صدوق از زبان شيخ طوسى: شيخ طوسى جريان ولادت وى را چنين نقل نموده: على بن بابويه با دختر عموى خود ازدواج كرده بود؛ ولى از او فرزندى به دنيا نيامد. او در نامهاى از حضور شيخ ابو القاسم، حسين بن روح تقاضا كرد تا از محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه بخواهد براى او دعا كند تا خداوند اولاد صالح و فقيه به او عطا نمايد.
پس از گذشت مدتى از ناحيه آن حضرت اين گونه جواب رسيد:« تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهى شد؛ ولى به زودى كنيزى ديلميه نصيب تو مىشود كه از او داراى دو پسر فقيه خواهى گشت.»
شيخ صدوق نيز، جريان ولادت خود را كه با تقاضاى كتبى پدرش از محضرامام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده، در كتاب كمال الدين به صورت حديث آورده و مىافزايد:
هرگاه ابو جعفر محمد بن على الاسود مرا مىديد كه براى فرا گرفتن علم و دانش به محضر استاد مىروم به من مىفرمود:« اين ميل و اشتياق به علم و دانش كه در تو وجود دارد مايه شگفتى نيست؛ زيرا تو به دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف متولد شدهاى.
خاندان
پدر بزرگوارش، على بن حسين بن بابويه قمى، از برجستهترين علما و فقهاى بزرگ زمان خود بود. در آن روزگار، با آنكه عالمان و محدثان بسيارى در قم مىزيستند، پرچم هدايت و مرجعيت فتوا بر دوش اين عالم عابد و محدث زاهد و صاحب كرامات، يعنى على بن بابويه( پدر شيخ صدوق) بوده است.
او دكهاى كوچك در بازار قم داشت كه از راه كسب و تجارت و در نهايت زهد و عفاف، امرار معاش مىكرد و ساعاتى از روز را نيز در منزل خود به تدريس و تبليغ احكام و نقل روايات مىپرداخت.
شخصيت علمى
شيخ صدوق از بزرگترين شخصيتهاى جهان اسلام و از برجستهترين چهرههاى درخشان علم و فضيلت است.
او كه نزديك به عصرائمه عليهم السلام مىزيست، با جمعآورى رواياتاهل بيت عليهم السلام و تاليف كتابهاى نفيس و با ارزش، خدمات ارزنده و كمنظيرى به اسلام و تشيع كرد.
شيخ صدوق بيش از بيست سال از دوران پر بركت حيات پدر را درك كرد و در اين مدت از محضر پدر و ساير علماى قم كسب علم و حكمت كرد.
او در سن 22 يا 23 سالگى بود كه پدر بزرگوارش دار فانى را وداع كرد. از آن پس وظيفه سنگين نشر احاديثآل محمد صلى الله عليهم اجمعين و هدايت امت به عهده وى قرار گرفت و دوران جديدى از زندگى او آغاز گرديد.
سخن بزرگان
شيخ طوسى در معرفى شيخ صدوق مىگويد:« او دانشمندى جليل القدر و حافظ احاديث بود. از احوال رجال، كاملا آگاه و در سلسله احاديث، نقادى عالى مقام به شمار مىآمد. بين بزرگان قم، از نظر حفظ احاديث و كثرت معلومات مانند نداشت و در حدود سيصد اثر تاليفى از خود به يادگار گذاشته است.»رجالى كبير، نجاشى، چنين مىنويسد:« ابو جعفر( شيخ صدوق) ساكن رى، فقيه و چهره برجسته شيعه در خراسان است، او به بغداد نيز وارد شد و با اين كه در سن جوانى بود همه بزرگان شيعه از او استماع حديث مىكردند.»علامه بحرانى مىگويد:« جمعى از اصحاب ما، از جمله علامه در« مختلف»، شهيد در« شرح ارشاد» و سيد محقق داماد، روايات مرسله صدوق را صحيح مىدانند و به آنها عمل مى كنند؛ زيرا همان گونه كه روايات مرسله ابن ابى عمير پذيرفته شده، روايات مرسله صدوق هم مورد قبول واقع شده است.»
اساتيد
1- پدر بزرگوارش على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى 2- محمد بن حسن بن احمد بن وليد 3- حمزة بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن زيد بنعلى عليه السلام 4- ابو الحسن، محمد بن قاسم 5- ابو محمد، قاسم بن محمد استرآبادى 6- ابو محمد، عبدوس بن على بن عباس گرگانى 7- محمد بن على استرآبادى
شاگردان
1- برادرش حسين بن على بن موسى بن بابويه قمى 2- شيخ مفيد 3- شيخ ثقة الدين حسن بن حسين بن على بن موسى بن بابويه، برادرزاده صدوق 4- على بن احمد بن عباس، پدر شيخ نجاشى 5- ابو القاسم، على بن محمد بن على خزاز 6- ابن غضائرى، ابو عبدالله، حسين بن عبيد الله بن ابراهيم 7- شيخ جليل، ابو الحسن، جعفر بن حسين حسكه قمى، استاد شيخ طوسى 8- شيخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوريستى، معاصر شيخ طوسى 9- ابو زكريا، محمد بن سليمان حمرانى 10- شيخ ابو البركات، على بن حسن خوزى
تاليفات
تاليفات فراوان و گوناگون وى در علوم و فنون مختلف اسلامى، هر كدام گوهرى تابناك و گنجينهاى پايان ناپذير است كه هم اكنون نيز با گذشت بيش از يك هزار سال از تاريخ تاليف آنها، به جاى فرسودگى و بىرونقى، روز به روز بر ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جايگاهى بس رفيع و والا يافتهاند و در صدر قفسه كتابخانهها و در سينه فقها و دانشمندان جاى دارند.
از جمله تأليفات ايشان است:
1-من لا يحضره الفقيه
2-مدينة العلم
3-كمال الدين و تمام النعمة
4-التوحيد
5-الخصال
6-معاني الأخبار
7-عيون أخبار الرضا عليه السلام
8-الأمالي
9-المقنع في الفقه
10-الهداية بالخير
وفات
اين عالم بزرگ و آخرين بازمانده خاندان صدوق، پس از عمرى طولانى و پر بركت در سال 381 هجرى ديده از جهان فانى فرو بست و به سراى باقى شتافت.
امام صادق عليه السّلام بر امّ اسحاق (مادر وليد بن صبيح) نظر افكند در حالى كه يكى از دو فرزند خود: محمّد يا اسحاق را زير پستان داشت و فرمود:
او را از يك پستان تنها شير مده بلكه از هر دو پستان او را سير كن يكى بمنزله طعام و ديگرى بمنزله نوشابه باشد.
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج5، ص: 148
رسول خدا صل الله عليه و آله و سلم فرمودند:
هر زنى در خانه شوهر براى اصلاح چيزى را جابجا كند خداى عز و جل به او نظر كند و هر كه خدا به او نظر كند عذابش نكند
ام سلمه عرض كرد مردها همه خوبيها را بردند زنهاى بيچاره چه خوبى دارند؟
فرمود آرى
چون زنى آبستن شود
مقام روزه دار و شب زنده دار و مجاهد با خود و مالش را در راه خدا دارد
و چون بزايد
اجرى دارد كه كس عظمت آن را نداند
و چون طفل را شير دهد
بهر مكى ثواب آزاد كردن يك بنده از اولاد اسماعيل دارد
و چون از شير دادن فارغ شود
فرشتهاى پر بر پهلويش زند و گويد كار خود را از سر گير كه آمرزيده شدى.
الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمرهاى، متن، ص: 412
حضرت فاطمه سلام الله عليها ميفرمايند :
روي خود را از حقيقت برگردانده ايد ؛ به كجا رو كرده ايد؟
اين در حالي است كه كتاب خدا در ميان شماست.
قران كتابي است كه كلامش آشكار ؛ و دستورش روشن است .
نشانه هاي حقيقت در آن مي درخشد.
باطن قران سپيد و روشن ؛ و فرمان هاي آن واضح و آشكار است.
اما شما به قران پشت كرده ايد!!!!!
آيا مي خواهيد به قران بي اعتنايي كنيد؟!
آيا مي خواهيد با چيزي غير از قران ؛ حقيقت را اثبات كنيد ؟!!!!
چه بد است كه قران را با چيز ديگري عوض كرده ايد!!!!
بخش از خطبه گرانقدر حضرت فاطمه سلام الله عليها
حضرت فاطمه سلام الله عليها مي فرمايند :
خداوند براي سامان يافتن جامعه اطاعت و پيروي از ما اهل بيت را بر همه واجب كرده است و براي در امان ماندن از تفرقه ما را پيشوا و امام قرار داده است .
بخشي از خطبه گرانقدر حضرت فاطمه سلام الله عليها
پيامبر اكرم صل الله عليه و آله فرمودند :
هركس با غير همسر خويش شوخي و مزاح كند
به اندازه هر كلمه اي كه در دنيا سخن گفته باشد ،
خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
ثواب الاعمال ص 283 / وسائل الشيعه ج 20 ص 198
شوخي با نامحرم ممنوع!
ابوبصير مي گويد: در كوفه براي زني قرآن مي خواندم، يك بار در موردي با او شوخي كردم. بعد از مدّتي خدمت امام باقر (ع) رسيدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
«كسي كه در خلوت مرتكب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمي كند، چه سخني به آن زن گفتي؟!»
وي گويد: از شرم و خجلت سر در گريبان افكندم و توبه كردم.
امام باقر (ع) فرمود:«شوخي با زن نامحرم را تكرار نكن.»
بحار الانوار،ج:46،ص:247
پيامبراكرم (ص) فرمودند:
كسي كه به سخن سخنراني گوش فرا دهد (از روي تسليم و رضا) او را (به نوعي) پرستش كرده است. اگر اين سخنران از سوي خداوند سخن بگويد. شنونده خدا را پرستيده است و اگر از سوي ابليس (شيطان) سخن مي گويد : ابليس را عبادت و بندگي كرده است.